سفارش تبلیغ
صبا ویژن


بی تو با خاطره هایت چه کنم؟!

در آن هنگام که می گردد نفس در سینه ها خاموش

نمی خواهم کسی از مردن من باخبر گردد

نمی خواهم پدر بر هم نهد چشمان بازم را

نمی خواهم که مادر سختی جان کندنم بیند

ولی ای دوست

اگر روزی رفیقی مهربان آمد

ز تو پرسید فلانی کو...؟!

بگو در سنگر ناکامی و حسرت بسی جان داد

ولی تا لحظه آخر چنین می گفت:

امید من........بود!

 

 

چون مرده شوم  خاک مرا گم سازید

احوال مرا عبرت مردم سازید

خاک مرا به باده آغشته کنید

وز کالبدم خشت سر هم سازید

در حیرتم از مرام این مردم پست

این طایفه  زنده کش مرده پرست

تا هست می کشندش به خاری به جفا

تا مرد می برندش به عزت سر دست!

 


نوشته شده در شنبه 89/3/22ساعت 4:45 عصر توسط طعم تلخ زندگی نظرات ( )




قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت